نگرش ماساژور برای همسرمبرای همسرم یک ماساژور صدا کردم. من یک فاخته فاخته بودم

سلام

یک روز به دلیل معده درد زودتر از محل کار بیرون آمدم و در حال نزدیک شدن به خانه با همسرم تماس گرفتم.

اگر بیرون است، می خواستم به خانه برود. من در خانه هستم عشقم گفت چند دقیقه اینجا خواهی بود گفتم 10 دقیقه بعد من آنجا خواهم بود. ما در مجتمعی در Beylikdüzü زندگی می کردیم، ماشین را پارک کردم، وارد آپارتمان شدم، منتظر آسانسور بودم، در باز شد، به پسر کوچکتر از خودم سلام کردم و به خانه رفتم. وقتی همسرم در را باز کرد کمی خسته به نظر می رسید ما همدیگر را بوسیدیم من رفتم داخل اتاق اول نشستم در اتاق نشیمن همسرم گفت برای شکم شما چیز خوبی تهیه می کنم او به آشپزخانه رفت من نتوانستم طاقت نیاوردم به اتاق خواب رفتم. وقتی روی تخت دراز کشیدم دستم خیس شد صاف شدم این مایع لزج نطفه بود با نوک زبونم مزه اش رو نچشیدم نزدیک یک هفته بود که با همسرم رابطه نداشتیم. از تخت بلند شدم، به تخت نگاه کردم، موها بود، کاملاً به هم ریخته بود. رفتم تو آشپزخونه گفتم تا کی؟ گفت چه عشقم، راستش را بگو تا کی گفتم، ایستاد و شروع کرد به گریه کردن، تو به من علاقه ای نداری، من یک زن جوانم، توقع داری چه کار کنم، شروع کرد به گریه کردن. اگر راست می گفت گیج شدم چکار کنم برگشتم و رفتم سمت مامان و روحیه ام صفر شد.
عصر به من پیغام داد، گفت من از خانه می روم، شما می توانید در خانه بمانید. وی افزود که اگر طلاق می خواهی من مشکلی ایجاد نمی کنم. دست و پایم خالی بود، دوستش داشتم. من گیج شده بودم که چه کار کنم، در مورد کسانی که شرایط من را تجربه کردند تعجب کردم و شروع به جستجو در اینترنت کردم. متوجه شدم که زنان معمولاً زمانی که رضایت و هیجان جنسی خود را از دست می دهند، این موقعیت ها را تجربه می کنند.همانطور که تحقیقاتم ادامه یافت، به اتفاقات جالبی برخوردم. من داستان مردی را خواندم که برای به دست آوردن همسرش ماساژ انجام داد و ممکن است دوباره هیجان و برنده شدن وجود داشته باشد. فرم تماس رو از سایت فرستادم بعد منتظر جواب شدم شرایط لازم برای ماساژ رو گفت عکسامو با همسرم فرستادم برای اطلاعات بیشتر سوالاتم و اینکه باز نکردم برای همسرم فرستادم ، و غیره. گفتم اما ننوشتم که فریب خوردم و اساسا چه شد. سپس به او گفتم که به او باز می گردم و پست های دیگر را می خوانم، همانطور که واقعاً در مورد ماساژ برای همسر خوانده بودم، گیر کردم و تحت تأثیر قرار گرفتم. به همسرم پیام دادم، فرصت دیگری نداریم؟ او طوری پاسخ داد که انگار این من بودم که به او خیانت کردم که این هیجان مرده است و من می خواهم زندگی ام را ادامه دهم. و گفتم اگر قول دادم آن هیجان را برگردانم، لطفا از خانه بیرون نرو، منتظر فردا باش. بعد اتاق گفت بیا 1 هفته دیگر تلاش کنیم. بعد از داستان هایی که خواندم، با هم ماندم که آیا از تمثیل این نگرش خوشم آمد. اون روز وقتی رفتم سر کار اولین کاری که کردم این بود که براش گل بفرستم اما به خاطر داستان هایی که خوندم نمیتونستم سرعتم رو کم کنم از اینترنت یه لباس زیر خیلی سکسی سفارش دادم و خیلی خوشم اومد. یک لباس بلند با چاک های عمیق غیرعادی خریدم هر کاری که لازم بود برای ارسال آنها در همان روز انجام دادم. غروب تو راه خونه عجیب بودم نمیدونستم چطوری با همسرم رودررو بشم به سختی در زدم وقتی در باز شد فاجعه ای جلوم اومد اتاق خالی نبود، با لباسی که من فرستاده بودم، با یک پا جلوتر و دکلره اش وسط بود تا لباس زیرش دیده شود، به آرایشگاه رفت. وقتی وارد شدم یقه ام را گرفت و در را بست و شروع به بوسیدنم کرد. طاقت نیاوردم گفتم خروس مرد را در دهانت گرفتی یکدفعه ایستاد عقب کشید گفت آره بعد زبونتو بده گفتم با بوسیدن مثل خودمون رو تخت دیدیم دیوونه زنم ببین من اینجوری دهنمو میدم، ببین اینجوری دارن بهم میزنن، ببین روی بغلشون نشسته بودم، فهمیدم وقتی گفت با چند مرد به من بدزدن. بعد بغلش کردم و گفتم خیلی دوستت دارم گفتم نمیخوام از دستش بدم میدونم اگه منو دوست داری باید همینجوری ادامه بدی گفت گستاخی منو دیوونه کرده. حالا نوبت بود بهش بگم ماساژور سورپرایز بود گفتم راست میگی همسرم فردا ماساژت میدم یه ماساژ خاور دور خیلی خاص یه ماساژور میاد گفتم آره مالک در کمال ناباوری گفت. صبح روز بعد سخت بود، به محض اینکه رفتم سر کار، یک لباس زیبا برای همسرم انتخاب کردم و به عنوان یادداشت فرستادم. بعد با ماساژور تماس گرفتم و قرار گذاشتم. زود رفتم خونه، زنم دم در سلام کرد، بوسیدیم می خواست باهاش ​​رابطه داشته باشه، عشقم، گفتم آهسته، بعد از ماساژور با هم عاشقی می کنیم، گفت باشه، برایش نوشیدنی خریدم و او دوست داشت که من به او پیشنهاد کنم. یه ذره خوش گذشتیم زنم گفت نمیپرسی؟ چی گفتم؟ گفت با کی لعنتت کردم گفتم می خواهم بدون اینکه بخواهم با خوشحالی به من بگو. چقدر تعجب کرد گفت گفتم به موقع می بینمت! در این هنگام تلفنم زنگ خورد، ماساژور آمد سفارش داد، بلند شدم، در را باز کردم و او را به داخل دعوت کردم. همسرم ادیم ماساژورت خندید و کمی صاف شد و گفت خوش اومدی. ماساژور روی صندلی نشست و پرسید آیا سوالی دارید؟ همسرم گفت چه نوع ماساژی انجام می دهی، امره گفت: «ماساژ حسی، من در حین ماساژ با تو برهنه می شوم و هر قسمت از بدنت را ماساژ می دهم. همسرم نگاهی به من کرد و گفت عشقم دیر فهمیدی ولی الان فکر کنم کاملا درکم کردی بعد چند سوال دیگه پرسید. امره گفت فعلا بریم ماساژ گفتم باشه گفتم بریم تو اتاقمون رفتیم تو اتاقمون امره گفت لباس زنت رو در میارم لطفا زیپ زنم رو باز کردم از روی لباسش لغزید و رفت تا زمین، سینه هایش از قبل باز شده بود، لباس زیر بسیار شیکی که برایش خریده بودم را زیرش خم کردم، پاشنه هایش روی پاهایش بود، روی تخت دراز کشید، ماساژور دستور داد همسرم، لباس هایش را درآورد و وزنش کم شد. امره شروع کرد به ماساژ دادن پاهایش، روی پای اول همسرم بود، همسرم حتی سست شده بود، بعد به سمت باسنش آمد، سپس گفت: لطفاً در حالی که به سمت پای دیگر می رفت، شورتم را در بیاورید، همسرم سرش را برگرداند. و به من نگاه کرد.بوکسور ارمن را پایین کشیدم.پاش را روی دیکش گذاشت و ماساژ را ادامه داد که دوباره به پایش رسید، همسرم خودش را احساس کرد.
وقتی اومد سمت باسنش اینبار داشت واژنش رو ماساژ میداد باسن همسرم داشت بالا میرفت هوا و بعد فشار میداد پایین. و گفتم می خوام به زن عوضی کوچولویم غذا بدم زنم گفت - حاضری از عمد فاحشه بشی.. عجیب بودم و گفتم خیلی لذت می برم، گفت باشه عشقم و به لبم چسبید. در حالی که داشتیم امره رو می بوسیدیم شروع کرد به لیس زدن خرقه زنم از بین باسن همسرم.. بلند شدم و شروع به تماشای کردم. امره زنم را برگرداند و بیدمشکش را لیسید همسرم داشت ناله می کرد دنبال جایی می گشت که ناخن هایش را ببندد شوهرم فاحشه این مرد وحشتناک مکیدن است شما باید یاد بگیرید بیدمشک من عالی بود او ناله می کرد ماساژ امره همسرم را لیس زد و حداقل 3 بار انزال کرد سپس بلند شد و شروع به ماساژ شکم و سینه های همسرم کرد اما همسرم تقریباً از حال رفت شوهرم می گفت من عاشق این مرد شدم پس زنم میگم هر وقت بخوایم پولش رو میدیم بعد بهم میگفتن خروس ارمن میاد پیشمون بعد حالتشو گرفتم ببین زنم تو خروس دوست پسر دست شوهرت هست حالا میذاریم توش گفت خروس ارمن رو گرفتم گذاشتم تو خرقه زنم و باسن امره رو به زنم فشار دادم گزیدم زنم آهی کشید و راست شد امره داشت اینور و آن سو می رفت من با فشردن باسن ارمنم و بیشتر کردن بیدمشک زنم داشتم می رفتم و برمی گشتم ارمن خالی ناله می کرد.او با برخوردش دیکش را بیرون آورد و من آوردمش سمت خودم. من و دهن همسرم، گونه ام را روی گونه همسرم گذاشتم و خروس ارمن را با نوازش و تقسیم آن به دهانمان می ریختم. با دادن حق الزحمه امره و یه انعام خوب فرستادیم بعد کنار همسرم دراز کشیدیم اول خندیدیم بعد با بغل خوابیدیم 3 ماهه که این تجربه رو داشتیم و فوق العاده خوشحالیم به یه ماساژ دیگه نیاز داریم به زودی شاید بتوانیم آن را با شما به اشتراک بگذاریم.

Комментарии

Популярные сообщения из этого блога

Массаж. После

Турецкие бани, или групповой массаж для моей жены